«ما رسانهایم» فقط به این معنی نیست که در مورد جنبش سبز «اطلاعرسانی» کنیم. اطلاعرسانی بخش کوچکی از کار رسانههاست. بخش دیگر آن ذهنیتسازی و شکلدادن به آرا و افکار عمومی است.
«هر فرد یک رسانه» یعنی در جدل همهجانبهای که که در آن هریک از نیروها و اشخاص درگیر در تحولات اجتماعی میکوشد تعریف خود را از واقعیت به کرسی بنشاند شرکت کنیم. شما و من اگر به عنوان اعضای جامعه «رسانه» هستیم٬ باید تصور/ شناخت خود را از واقعیتی که در آن به سر میبریم٬ به یکدیگر برسانیم. صدای ما بایستی که به یکدیگر برسد. از این طریق است که پدیدهی مدرنی که به آن «افکار عمومی» گفته میشود٬ شکل میگیرد٬ رشد میکند و در تغییر و تحولات اجتماعی به وزنهای تبدیل میشود. به نیرویی متشکل از «ما» که بلقوه میتواند در عرصهی اجتماع به عنوان یک «فاکتور قدرت» مؤثر و تعیین کننده باشد. «ما رسانه هستیم» یعنی اینکه «ما» باید از آنچه که میخواهیم/نمیخواهیم٬ از آنچه ممکن است/ ممکن نیست٬ از تصور٬ شناخت و ارزیابی یکدیگر از واقعیت٬ از موقعیتی که در آن به سر میبریم٬ مطلع شویم.
۳۰ژانویه۲۰۱۰
«هر فرد یک رسانه» یعنی در جدل همهجانبهای که که در آن هریک از نیروها و اشخاص درگیر در تحولات اجتماعی میکوشد تعریف خود را از واقعیت به کرسی بنشاند شرکت کنیم. شما و من اگر به عنوان اعضای جامعه «رسانه» هستیم٬ باید تصور/ شناخت خود را از واقعیتی که در آن به سر میبریم٬ به یکدیگر برسانیم. صدای ما بایستی که به یکدیگر برسد. از این طریق است که پدیدهی مدرنی که به آن «افکار عمومی» گفته میشود٬ شکل میگیرد٬ رشد میکند و در تغییر و تحولات اجتماعی به وزنهای تبدیل میشود. به نیرویی متشکل از «ما» که بلقوه میتواند در عرصهی اجتماع به عنوان یک «فاکتور قدرت» مؤثر و تعیین کننده باشد. «ما رسانه هستیم» یعنی اینکه «ما» باید از آنچه که میخواهیم/نمیخواهیم٬ از آنچه ممکن است/ ممکن نیست٬ از تصور٬ شناخت و ارزیابی یکدیگر از واقعیت٬ از موقعیتی که در آن به سر میبریم٬ مطلع شویم.
معلوم نیست روندی که در آن قرار داریم به کجا میرود. اما کسی که در تعیین سرنوشت خویش شرکت نمیکند٬ افسار خود را به دیگری سپرده است. او درواقع این اجازه را به «دیگران» میدهد که به جای او تصمیم بگیرند.
به زبان ایرانی: اینجا آتشی به راه٬ و دیگی سربار است. هرکسی از راه میرسد چیزی درآن میریزد و نمکفلفل خودش را به آن اضافه میکند. عدهای آتش اجاق را تند میکنند/ عدهی دیگری سعی در خاموش کردن آن دارند. این که مزهی نهایی این آش درهمجوش چگونه خواهد بود٬ به هیچ وجه معلوم نیست٬ اما یک چیز را از همین الان صددرصد میتوانیم بدانیم و آن اینکه: این ما و فرزندانمان هستیم که باید آن را بخوریم. اگر میخواهیم نیمپز نباشد/ بوی سوختگی ندهد٬ باید در کوتاه کردن دست کسانی که قصد خاموشکردن آتش را دارند/ و آنهایی که نفت روی آن میپاشند بکوشیم. اگر شوری٬ بینمکی٬ تندی و ترشی به مزاجمان سازگار نیست٬ اگر نمیخواهیم ناگهان آشی جلوی ما گذاشته شود که یک وجب روغن روی آن باشد٬ امروز است که باید کاری انجام داد٬ فردا یقینا دیر است.
مرتبط:
لطفا دخالت کنید
لطفا دخالت کنید
«نه» به خشونت! نه به خشونتورزان!
۲۲ بهمن نمایش صلحدوستی جنبش سبز!
2 نظر:
باید تشکر کنم از این که نکته ی اساسی رو مطرح میکنی. هیجان انگیزتر این که به "زبان ایرانی" هم بیانش کردی! جدا خیلی خندیدم کله صبحی. مرسی!
رویا
این پستت خیلی مانی یی بود :))
ارسال یک نظر